برهان وجودشناختی: اثبات تحلیلی وجود خدا
اثبات تحلیلی وجود خدا
کانت (Immanuel Kant)، فیلسوف نامور آلمانی، گزاره ها را به دو دسته تقسیم می کند: گزاره های تحلیلی و ترکیبی. گزاره هایی همچون «همه ی مجردها ازدواج نکرده اند» گزاره هایی تحلیلی میباشند؛ درواقع از آنجایی که «ازدواج نکردن» در خود تعریف «مجرد» محصور است، صحیح بودن این جمله با تحلیل خود جمله آشکار شده و لذا نیازی به سند و مدرک نخواهد داشت. اما گزاره هایی همچون «همه ی مجردها خوشحال هستند» نیاز به سند دارند و از آنجایی که محمولشان (خوشحال بودن) در تعریف موضوعشان (مجرد) موجود نیست، از قسم گزاره های ترکیبی دانسته می شوند.
قدیس انسلم (Anselm of Canterbury)، فیلسوف مسیحی قرن یازدهم را شاید بتوان از جاه طلبترین الهیدانان دانست؛ او بر اساس شاهکار فلسفیش، برهان وجودشناختی (ontological argument)، مدعی بود که گزاره ی «خدا وجود دارد» گزاره ایست که کانت بایستی آن را "تحلیلی" بخواند. این الهیدان برجسته و نیز فلاسفه ی مشهوری همچون دکارت، لایبنیتس و اسپینوزا، بر این باور بودند که برای اثبات وجود خدا نیازی به جمع آوری سند از نظم جهان یا معلول بودن آن نیست؛ بلکه صرفا با تحلیل مفهوم خدا، میتوان محصور بودن ویژگی وجود را در خدا مشاهده کرد.
درواقع طبق ادعای رادیکال این متفکرین...
به ادامه ی مطلب رجوع کنید
«آخرین فعالیت های نویسنده ی وبلاگ»
گفتگویی در خصوص برهان وجود-شناسی (Ontological argument): اثبات منطقی وجود خدا و بررسی نقد کانت بر این برهان. (تالار گفتگوی دفترچه)
گفتگویی پیرامون چیستی قوانین منطق: آیا منطق منشأ مادی دارد؟ وجود منطق را چطور میتواند توجیه کرد؟ (تالار گفتگوی دفترچه)
گفتگویی در مورد تثلیث: بررسی دیگر بر مدل لاتین تثلیث و اثبات منطقی این آموزه (نظردانی این وبلاگ. گفتگو از پست «KUROSH چهارشنبه 10 فروردین1390 ساعت: 5:6» شروع می شود)
رد براهین آتئیسم: استدلال از نبود سند برای خداباوری
رد براهین آتئیسم:
استدلال از نبود سند برای خداباوری
رابرت کان (Robert Kuhn) در مصاحبه ای با پروفسور فلسفه ی دانشگاه تافتس (Tufts University) و از بی خدایان نامور معاصر، دَنیِل دِنِت (Daniel Dennett)، سوال زیر را مطرح می کند:
"چه براهین برای بیخدایی وجود دارند؟"
دکتر دِنِت در پاسخ اذعان میدارند:
"اساسی ترین دلیل برای بیخدایی این است که [هیچ دلیلی برای وجود خدا در دست نیست] ... اگر هیچ دلیلی برای وجود خدا نباشد آنگاه فرض بر آن خواهد بود که خدایی وجود ندارد"
این استدلال میتواند به دو حالت متافیزیکال (metaphysical) و اپیستمیک (epistemic) اقامه شود:
حالت متافیزیکال:
اگر سندی برای خدا نباشد، آنگاه خدایی نیست.حالت اپیستمیک:
اگر سندی برای خدا نباشد، آنگاه معقولانه است تا به عدم وجود خدا (آتئیسم) باور داشت.
هر دوی این براهین از نگر منطقی باطل میباشد:

ردیه ی نخست بر...
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
منطقی بودن تثلیث - مناظره ای ما بین محمد و فیلیپ
«منطقی بودن تثلیث»
امناظره ای ما بین محمد و فیلیپ
در این مناظره، جویای پاسخ خواهیم بود.
آخرین بروزرسانی: ضمیمه: چه چیزی باعث تمایز اقانیم است؟
توصیه می شود: نتیجه گیری - فیلیپ
ضمیمه ها، در حال تکمیل میباشند.
رجوع کنید به ادامه ی مطلب...
«مسیح چگونه آگاه محدود و نیز مطلق بوده؟»
«مسیح چگونه آگاه محدود و نیز مطلق بوده؟»
.
یکی از سوالات مکرری که برای خوانندگان کتاب مقدس پیش می آید، این است که مسیح، چگونه میتوانسته هم آگاه مطلق باشد و هم آگاه محدود، و در عین حال یک خود-آگاهی (تشخص) بیش نداشته باشد. کتاب مقدس، بروشی بیان میدارد که عیسی از همه چیز آگاه است (یوحنا 16: 30؛ 21: 17) و در عین حال، اینکه وی از قضایایی همچون زمان رجعتش آگاه نبوده (مرقس 13: 32).
پاسخ های سنتی به این پارادوکس، معمولا دارای یک چیز مشترک هستند: اینکه آگاهی ناقص مسیح مربوط به طبیعت انسانی و آگاهی مطلق مربوط به طبیعت الهیش است. آمبروس، پدر قرن چهارم کلیسا، می نویسد: "آگاهی محدود مسیح مربوط به طبیعت انسانی او است. [5]" آگوستین (354-430 م.).اظهار میدارد: "بایستی آگاهی محدود مسیح را در طریقه ی جسمانی بنگریم. [6]" گریگوری نازیانزوس از الهیدانان قرن چهارم مسیحی نیز می نویسد:
"ما بایستی این نا-آگاهی مسیح [از رجعتش] را مربوط به طبیعت انسانی وی بدانیم و نه طبیعت الوهیش. [1]"
با این وجود، از پاسخ فوق چنین بر می آید که گویا طبیعت انسانی و الهی مسیح دارای دو خود-آگاهی متفاوت اند که یکی مطلق و دیگری محدود باشد. بدیهی است که این قضیه به دو شخصه بودن مسیح، که در کتاب مقدس (اول قرنتیان 8: 6) و همچنین در شورای کلسدون محکوم شده، خواهد انجامید.
نظریه ای، که تلاش بر شرح و اثبات آن خواهیم داشت به خوبی میتواند این مشکل را رفع کند. در این نظریه، که بر گرفته ای ازروان شناسی معاصر و جستار دوآلیسم فلسفه ی ذهن (Dualism-philosophy of mind) باشد، نخست خواهیم دید که ...
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
پنج طریق اثبات خدا (کوینکوئه ویا) - توماس اکویناس
کوینکوئه ویا
Quinque Viae
براهین پنجگانه - توماس اکویناس
ترجمه وفرمول بندی براهین توسط فیلیپ
بدلیل سنگین بودن محتوای فلسفی و ابهامات متحمل بجود آمده (در حین ترجمه،) خلاصه ای سیستماتیک از براهین را در انتهای نوشتار ضمیمه کرده ایم. امید است تا کمال استفاده را از این نوشتار ببرید.
* * * *
وجود خدا را میتوان از پنج طریق ثابت کرد.
نخستین و مشخص ترین شیوه، استدلال از حرکت (argument from motion) است. بدیهیست که در جهان، برخی چیزها در حال حرکت اند. حال هرچه که در حرکت باشد، از طریق چیز دیگری به حرکت در آمده. دلیل این اصل به قرار زیر است: چیزی که قوه ی (potentiality) تحرک نداشته باشد ....
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
ردیه ای بر "شاهدان یهوه"
«ردیه ای بر "شاهدان یهوه" »
بخش نخست
"کذب، هیچگاه در برهنگی دشدیسه اش افشاء نخواهد شد؛ لکن با نیرنگ در جامه های دلربا پوشانده شده تا برای بی تجربگان، حقیقی تر از حقیقت نیز بنظر برسد. [1]"
- ایرنویس، بر ضد بدعت ها
غربی ها، با شنیدن نام "شاهدان یهوه"، بیش از هر چیزی به یاد مزاحم های آخر هفته و تعداد درهایی که برویشان کوبیده اند می افتند. ما در این نوشتار، طریق دیگری برای رهایی از این بدعت کهن و پیروانش به پیش خواهیم گرفت. طریق ما، عریان کردن آموزه های الهیاتی این فرقه، و افشاء مفاد کاذبانه ی شان خواهد بود.
مواضع الهیاتی و مسیح شناسی آرینیست (Arianist)و
بالطبع وارثینشان: "شاهدان یهوه"، بر اصل انکار همذات بودن پدر و پسر
استوار است. در بیانی دیگر، مسیحِ "شاهدان یهوه" موجودی
متفاوت از یهوه، برون-ذاتی وی، و نخستین آفریده ی او دانسته شده است.
باورمندان به این الهیات با سواستفاده از برخی آیات کتاب مقدسی سعی بر
پدافند
از تعالیمشان دارند. ما در این
سلسله مقالات، به غیر موجه ساختن آیات اقامه شده و رد آموزه های الهیاتی این فرقه
خواهیم پرداخت.
«"نخستزادۀ تمامي آفرينش": نخستین آفریده؟»
و او صورت خداي ناديده است، نخستزاده تمامي آفرينش. زيرا كه در او همه چيز آفريده شد، آنچه در آسمان و آنچه بر زمين است از چيزهاي ديدني و ناديدني و تختها و سلطنتها و رياسات و قوّات؛ همه بوسيله او و براي او آفريده شد. (کولسیان 1: 15)
"شاهدان یهوه" از عبارت «نخستزاده تمامي آفرينش» چنین استنتاج می کنند که مسیح بایستی نخستین آفریده ی خدا باشد. با این حال، این تفسیر با منطق سیاق همسو نیست. پولس در آیه ی... .
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
سال جدید و توسعه ی وبلاگ تثلیث
«سال جدید و
توسعه ی وبلاگ تثلیث»
وبلاگ تثلیث، پس از گذشت یک سال، پیوسته شاهد برکات خداوندی بوده است. دو مناظره ی فورمال، سی مقاله، 880 نظر، ده هزار و هشتصد بازدید، و تعریف و تمجید در کانال ماهواره ای محبت، از ثمرات سال نخست این وبلاگ هستند که بالطبع حاصل تشویق ها و یاری های شما خوانندگان فرهیخته میباشند.
پیش از هرچیز، فرانجام سال نخست این وبلاگ را، با تسبیح به آنی شروع میکنم که از او هستم، به واسطه ی او هستم، و برای او هستم. اویی که همه چیز من است، نجات من، امید من و هدف زندگانی من.
همچنین جای دارد را تا کمال سپاس را خود به عزیزانی ابراز دارم که در طول سال، همیشه باعث تشویق من بوده اند؛ از جناب شاهپوربرنابا جوینده و نیمای گرامی که دانش بیکرانشان پیوسته الگوی من بوده و از عزیزانم، پسر انجیل، استر، امیر و آرتین گرامی که مهر و غیرتشان به خداوند، گرما بخش این محفل بوده است.
وبلاگ تثلیث، خدمت خود را با پژوهش فلسفی، تاریخی و کتاب مقدس بر آموزه ی تثلیث شروع کرده بود. هم اکنون در سال نوین، قصد دارم تا مبنای پژوهشی این وبلاگ را در شش حوزه تقسیم تقسیم نمایم:
1. تثلیث: در این صفحه، پژوهش های سال نخست این وبلاگ که مقالات فلسفی-تاریخی-کتاب مقدسی بر تثلیث باشندرا ادامه خواهیم داد.
2. خداشناسی: در این بخش به بررسی فلسفی خصوصیات و وجود خدا خواهیم پرداخت. بنمایه ی این بخش فلسفه ی مدرن خواهد بود.
3. مسیح شناسی: در این صفحه، بیش از هرچیزی به بعد عقلانی تجسم خدای پسر و آموزه ی اتحاد طبایع (hypostatic union) مسیح، خواهیم پرداخت.
4. نجات شناسی: این بخش را به قضیه ی نجات، تعلیم کفاره و بعد تئولوژیک تصلیب متمرکز خواهیم نمود.
5. فلسفه ی ذهن: این صفحه ی منحصر به فرد، به بررسی دو بعد مادی و غیر مادی بشر و مسئله ی ذهن-بدن (mind-body problem) خواهد پرداخت.
6. کتاب خانه: در این قسمت، سعی خواهیم کرد تا کتاب خانه ی کلاسیک وبلاگ را توسعه داده و کتاب های مدن دیگر و ویدیو ها و مناظرات دانشمندان معاصر را قرار دهیم.
در سال جدید، همچنین سعی خواهیم کرد تا با پروژه های گروهی تحقیقاتی و مصاحبه هایی از دانشمندان و محققین مسیحی و غیر مسیحی این وبلاگ را به منبعی هرچه مفیدتر برای شما خوانندگان فرهیخته تبدیل نماییم.
آرزومند بهترین برکات؛
فیلیپ.
منطقی بودن تولد ازلی پسر-مناظره ای مابین تئوفیلوس و فیلیپ
منطقی بودن تولد ازلی پسر
مناظره ای مابین تئوفیلوس و فیلیپ
"ما ایمان داریم به...
عیسای مسیح... مولود ازلی پدر"
بند فوق از اعتقادنامه ی نامدار نیقیه، مشاجرات و منازعات بسیاری در تاریخ کلیسا، به همراه داشته است.
براستی آیا این بند بر اساس حکم خرد، میتواند یک آموزه ی قابل قبول باشد؟ یا اینکه با دارا بودن تناقضی درونی، منطق را نقض مینماید؟
من (فیلیپ) بر این باور هستم که آموزه ی "تولد ازلی پسر" در هماهنگی کامل
با خداشناسی طبیعی (Natural theology) بوده و از این روی میبایست یک آموزه
ی ممکن و منطقی دانسته شود.
جناب تئوفیلوس، در جناحی مخالف، بر این باورند که "تولد ازلی پسر" آموزه ای ممکن و منطقی نمیباشد. ایشان مینویسند:
" ذکر عباراتی نظیر «پسر» و «مولود» نشان می دهد که تعریف تثلیث تناقض درونی دارد، زیرا به هیچ عنوان نمی توان پذیرفت که پدر بر پسر و والد بر مولود تقدم ندارد. عقیدۀ تثلیث می خواهد به ما بقبولاند که پدر بر پسر تقدم ندارد، در صورتی خود واژه های «پسر» و «مولود» حاکی از تقدم زمانی پدر هستند و نشان می دهند که حیات پسر باید آغازی داشته باشد." (منبع)
بر اساس توافق طرفین، ما (فیلیپ و تئوفیلوس) مناظره ای در باره ی این قضیه خواهیم داشت.
(مناظره به انجام رسید)
آخرین بروزرسانی:
به ادامه ی مطلب رجوع کنید...
"او که همذات با خدا بود"
"او که همذات با خدا بود"
در نوشتار سرود فیلیپیان - قدمت مشاهده نمودیم که فراز فیلیپیان 2: 6-11 دربرگیرنده ی نقل قولی از یک شعر آرامی و پیشا پولسی میباشد که محتملا در ده ی اول تولد کلیسا بنگراش در آمده است. در این سری مقالات بر آنیم تا به بررسی مسیح شناسی و الهیات این فراز باستانی و معتبر بپردازیم.
سرود فیلیپیان، متشکل از سه جمله ی برجسته ی الهیاتی میباشد. دو جمله ی نخست که در دیباچه ی سرود یافت شده اند جملات، «او که همذات با خدا بود» و « از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست» میباشند. سومین جمله، که مهمترین آنها باشد، در فرجام سرود قرار داده شده و بر اساس ترجمه ی هزاره ی نو چنین است: «و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ خداوند است». البته بر اساس اسناد زبانشناختی و سیاق، ترجمه ی مناسب تر اینچنین خواهد بود: «و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ یهوه است»
در نوشتار زیر، به شرح گسترده ی زبان شناسی آیه ی «او همذات با خدا بود» (فیلیپیان 2: 6 a) خواهیم پرداخت.
«او که همذات با خدا میباشد»
این جمله، در زبان اصلی رساله ی فیلیپیان که زبان یونانی، باشد، بدین شکل آمده است:
ὃς ἐν μορφῇ θεοῦ ὑπάρχων
hos(اویی [که]) en(در) morphe(فورم/ذات) theou(خدا) hyparchon(می باشد/بودن)
دو واژه ی یونانی قابل توجه این ایه، نخست مورفه (morphe) بوده که در ترجمه ی هزاره ی نو به "ذات" ترجمه گشته و دوم، فعل استمراری هوپارخون (hyparchon) که در سیاق، میتواند مفهوم ازلیت مسیح را برساند.
به ادامه ی مطلب رجوع کنید...سرود های تثلیثی، کهن ترین سرود های کلیسا
سرود های تثلیثی:
کهن ترین سرود های کلیسا
یکی از معمول ترین رسوم کلیسا از دوران رسولان تا کنون، سرودن اشعار (hymns) الاهیاتی بوده؛ سرود هایی که در واقع اعتقادنامه های الاهیاتی کلیسا را در ساختاری شعرگونه گنجانده و باعث گسترش و به خاطر سپردن آسان آنها درمیان مسیحیان عامی می شدند.
نکته ی قابل توجه در آنجاست که قدیمیترینِ این سرود ها (خارج از عهد جدید)، که سرود های فوس هیلارون (Phos Hilaron hymn) و اُکسرینکوس (Oxyrhynchus hymn) باشند، هردو بر اساس الاهیات تثلیثی سروده شده و مسلما میتوانند فرنودهای محکمی بر باور اولیه ترین کلیسای مسیح بر تثلیث اقدس باشند.
به ادامه ی مطلب رجوع کنید...
پرسش و پاسخ دانشیک پیرامون تئولوژی مسیحی
پرسش و پاسخ دانشیک
پیرامون تئولوژی مسیحی
وبلاگ تثلیث، در مدت 8 ماه فعالیت خود، شاهد خوانندگان و نظردهندگانی از اقشار، ادبیات، ادیان و معلومات متفاوتی بوده است؛ میتوان به جرأت اعتراف نمود که این نظردهندهنگان، همانا بنیاد پیشرفت وبلاگ تثلیث را بنا نهادند.
یکی از مسائل جالب توجهی که در نظردانی های این وبلاگ رخ میدهد، پرسش و پاسخ و گفتگو های الاهیاتی، فلسفی، تاریخی و کتاب مقدسی بسیار سودمندی میباشند که در این نوشتار، به انتشار چندی از آنها خواهیم پرداخت.
سوالات زیر توسط نظردهنده ای با عنوان "یه سوال" مطرح گشته اند که آنها را در سه دسته ی ذیل بخش بندی خواهیم کرد:
1.مسیح شناسی و اتحاد طبایع مسیح.
3. آموزه ی بساطت الهی.
2. تولد ازلی پسر و همسانی وی با پدر.
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
تثلیث چگونه ممکن است؟
«تثلیث چگونه ممکن است؟»
بسیار شنیده ایم که تثلیث به چم ذات واحد خدا و تشخص سه گانه ی وی است، ولی براستی این تعریف به چه معناییست؟ یا نیکوتر است تا بپرسیم: این تعریف "ممکن" است به چه معنایی باشد؟
واژه ی "ممکن" در این سوال نقش بسزایی ایفا می کند و نشان از آن دارد که نویسنده ی وبلاگ بر این باور نیست که تعریف و شرح ذیل از چگونگی تثلیث مطلقا بیانگر حقیقت خدا میباشد؛ لکن آن را ممکن دانسته و براین باور است که خرده ای منطقی بر آن وارد نیست. به قول آکویناس، با این موضوع حداقل نشان خواهیم داد که تثلیث از نگر دانشیک محال نیست.
در این نوشتار بر آن شده ایم تا محتوا را به شکل یک گفتگو مطرح نماییم که نخست "فیلیپ نقاد" سوال و نقد خود بر تثلیث را مطرح نموده و سپس "فیلیپ" به روشنگری در باب آن سوال و نقد خواهد پرداخت.
نقاد: تثلیث چیست؟
فیلیپ: چنانچه گریگوری نازیانزن (Gregory Nazianzen) ، فیلسوف و پدر کلیسای قرن چهارم میگوید: تثلیث خدا به معنای "وجود خدا در یک ذات و ...
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
معرفی وبلاگ جدید:
عیسی تاریخی
HistoricalJesus.blogfa.com
تاریخ اعتراف میکند که نه صفت "دیوانه" و نه صفت "دروغگو" در شأن عیسی نیستند. پس وی اشتباه نمیکرد، پس او خداست، پس خدا هست و مسیح نیز یگانه راه رسیدن به این خداست.
نشانوند فوق، نه یک استدلال اپیستمیک و منطقی صرف، لکن استدلالی تاریخی بر اثبات خداپرستی مسیحی است.
در این وبلاگ نوین برآن شده ایم تا گزاره ی نخست این استدلال مبنی بر "ادعای الوهیت مسیح" را تقویت نموده و به مسائل دیگری چون باورهای اولیه ی کلیسا و بررسی اسناد مکتوب و منقوش مسیحی بپدازیم.
باشد برای جلال پدر.
آیا تثلیث حاصل نفوذ ادیان مصری بر مسیحیت است؟
- - - - - - - - - - -
«آیا تثلیث حاصل نفوذ ادیان مصری بر مسیحیت است؟»
پرسش:
آیا آموزه ی تثلیث ، برگرفته ای از ادیان باستان و میت (Myth) مصری است؟
به ادامه ی مطلب رجوع کنید
آیا تثلیث منطقی است؟ گفتگویی با استاد مهماننواز
«آیا تثلیث منطقی است؟»
گفتگویی با استاد مهماننواز
فیلیپ: درود بر شما
مهماننواز: سلام علیکم. بفرمایید.
فیلیپ: سوالی در باب تثلیث مسیحیت داشتم. آیا این آموزه غیر منطقی میباشد؟
مهماننواز: اینکه خدا سه تا باشد منطقی نیست
فیلیپ: تثلیث بیانگر سه بودن خدا نیست لکن یک بودن ذات الهی و سه بودن تشخص. آیا این موضوع غیر منطقیست؟
مهماننواز: سه بودن تشخص یعنی چه؟
فیلیپ: یعنی اینکه در خدا سه طرفین نسبی وجود دارند. در زبانی دیگر ....
[به ادامه ی مطلب رجوع کنید]
«پاسخ به سوالات عام اسلام گرایان پیرامون تثلیث»
«پاسخ به سوالات عام اسلام گرایان پیرامون تثلیث»
اسلام گرایان، معمولا از دو جهت، به آموزه ی تثلیث حمله ور می گردند. نخست نقد تاریخی این آموزه است که ادعاهایی چون "نبود تثلیث حتی در کتاب مقدس خود مسیحیان" "تعلیم ندادن تثلیث توسط مسیح" و "متاخر و تحریفی بودن تثلیث" را در بر میگیرند. جهت دیگر، نقد به اصلاح شبه-منطقی این آموزه میباشند که در اکثر مواقع از طریق سفسطه های "1+1+1 = 1 نیست" "سه خدا نمیتوانند وجود داشته باشد" "سه خدا یک خدا نیستند" و از این قبیل اعتراضات پوشالین سطحی مطرح میشود. (البته اعتراضات دانشیک و فلسفی نیز از جناح فلاسفه ی مسلمان و سکولار نیز وارد شده اند که پاسخ آنها را در مقالات جداگانه با محتوایی غنی تر خواهیم داد).
در این پست، جستار های زیر به طور خلاصه وار مورد بررسی قرار خواهند گرفت:
نقد تاریخی تثلیث:
آیا تثلیث آموزه ای متاخر است
آیا تثلیث در شورای نیقیه به مسیحیت افزوده شد؟آیا تثلیث در کتاب مقدس مسیحیان تعلیم داده نشده؟
واژه ی تثلیث در کتاب مقدس وجود ندارد!
آیا تثلیث توسط عیسی مسیح تاریخی تعالیم داده شده؟
ما کتاب مقدس مسیحیان را الهی نمیشماریم، پس به سخنان عیسی کتاب مقدسی نیز اهمیتی نمی دهیم!
نقدِ به اصطلاح شبه-منطقی تثلیث:
1+1+1 مساوی با 1 نمیشود!
آیا تثلیث، سه خداییست؟آیا تثلیث یک آموزه ی متناقض است؟
نقد های یگانه انگاران بر تثلیث: پاسخی به آخرین پست مناظره فیلیپ vs. مارکو
پوچ کردن نقد های یگانه انگاران بر تثلیث:
پاسخی به آخرین پست مناظره فیلیپ vs. مارکو
جناب مارکو، معارض ما در مناظره ی "تمایز خدای پدر و خدای پسر"، نگارش آخرین پست را بر عهده داشته و مطالبی مطرح نمودند که براستی سزاوار پاسخ و ردیه ای میباشند. دلیل نگارش این نوشتار این بود که مطالب ایشان، عموما اساس و پایه ی ایمان و آپولوجی مدالیسم بوده و رد آنها به به چم ویران نمودن اساس آپولوجی این نوآوری است که خود ارزش بسیاری دارد. دوم اینکه ، پیروان این بدعت در آینده نیز بدون شک این دلایل را بر ضد مسیحیت راستاگرا علم خواهند کرد. بدین روی، دادن یک پاسخ قاطع به آنان، جوابیه ی درخوری برای مسیحیان فریوردکیش، چه حال و چه در آینده، فراهم خواهد ساخت.
توصیه می شود، برای کسب یک پیشزمینه در باب این جستار، نوشتار زیر را مطالعه فرمایید:
آیا در خدا صدوری وجود دارد؟ نوشته ای از توماس آکویناس
آیا در خدا صدوری وجود دارد؟
نوشته ای از توماس آکویناس
ترجمه (با اندکی دخل و تصرف) و تفسیر توسط فیلیپ
کتاب مقدس نام هایی را نسبت به خدا استفاده میکند که بیانگر صدور اند. این صدور به شکل های مختلفی فهمیده شده. برخی آن را در معنای یک معلول که از علتش صادر میشوند درک کرده اند؛ به همین دلیل ...
«ترجمه ی مقالات توماس آکویناس پیرامون تثلیث»
«ترجمه ی مقالات توماس آکویناس پیرامون تثلیث»
یکی از مشکلات مسیحیان فارسی زبان پیرامون آموزه ی تثلیث، نبود منابع کافی برای استناد و پژوهش میباشد. به همین دلیل بر آن شده ایم تا در این وبلاگ، به ترجمه ی برخی از مقالات توماس آکویناس (1225-1274 م.) از شاهکار Summa Theologica بپردازیم که کمال فلسفه ی مسیحی و تئولوژی تثلیثی را در بر میگیرند.
کمتر کسی وجود دارد که نام مشهور آکویناس را نشنیده باشد. وی از بزرگترین فلاسفه ی مسیحی قرون وسطی، نگارنده ی پنچ برهان مشهور بر اثبات خدا، مکمل فلسفه ی تثلیث لاتین، از پیشتازان الاهیات طبیعی، بنیان گذار مکتب تومیستیک و از شخصیت های بنیادین تئولوژی کاتولیک میباشد. Timothy M. Renick ، پروفسور مطالعات ادیان، وی را "از بانفوذ ترین شخصیت ها، نه تنها در مسیحیت بلکه در جهان غرب" میداند [1]. پروفسور Norman J. Kretzmann وی را "از بزرگترین فلاسفه [2]" و James Joyce "بزرگترین فیلسوف[3]" نامیده اند. تاثیرات وی، از اکهارت و فلسفه ی اخلاق و خداباوری گرفته تا قانون نامه و آباء آمریکا مشهود اند.
آنتونی کنی، (Anthony Kenny) از فیلسوفان نامی معاصر، بدرستی بیان داشته است که فورمت Summa Theologica ، این اثر را در والاترین درجات یک اثر دانش پژوهانه قرار داده است. توماس آکویناس در هر کدام از مقالات Summa Theologica محکم ترین ردیه های بر موضع و تعالیم مسیحی را مطرح کرده و محکمترین پاسخ را بدان ها می دهد.
میبایست خاطر نشان شد که مطالب آکویناس، از نگر دانشیک کمی سنگین هستند و درک و فهمشان، نیازی به پیشزمینه ای در فلسفه ی لاتین و تثلیث مطلبد. ما تمام سعی خود را خواهیم کرد تا نکات دشوار را در زیرنویس، ترجمه یا تفسیر کنیم یا به مقاله و اثری دیگر ارجاع دهیم.
به علاقه مندان توصیه می شود که پیش از خواندن این مقالات، نوشتار «اثبات منطقی تثلیث» را مطالعه نمایند تا پیشزمینه ی لازمه از الاهیات تثلیثی لاتین آشنا شوند.
آرشیو مقالات در حال ترجمه:
آیا در خدا صدوری وجود دارد؟ (به همراه تفسیر)
بنمایه ها:
[1]
Renick, Timothy Mark. Aquinas for Armchair Theologians. New York: Westminster
John Knox, 2002. Print.
[2]
Kretzmann, Norman. Cambridge companion to Aquinas. Page 1. Cambridge: Cambridge UP, 1993. Print.
Lang, Frederick K. Ulysses and the Irish God. Page 44. N.p.: Bucknell UP, August 1993 Print. ISBN-13: 978-0838751503.
«فرمول تثلیث: از مسیح تا شورای نیقیه»
«فرمول تثلیث: از مسیح تا شورای نیقیه»
در این نوشتار لیستی از فرمول تثلیثی مورد استفاده در کلیسا، از دوران عیسی مسیح تا شورای نیقیه را مطرح خواهیم کرد که بروشنی، نشانگر اقتدار و تسلط غیر قابل تردید این آموزه بر کلیسای اولیه میباشد. در این لیست تنها فرمول "پدر، پسر و روح القدس" لیست شده و دگر فرمول های تثلیثی چون دومقرنتیان ۱۳ : ۱۴ یا اولیوحنا ۴ : ۱۳-۱۴ (که در آنها هر سه نام پدر ، پسر/مسیح و روح القدس آمده، اما همچون متی 19:28 پشت سر هم ذکر نشده اند) مطرح نکرده ایم. این لیست تنها بخش کوچکی از فرمول های تثلیثی مد نظر را در بر میگیرد و هر فراز تثلیثی نیز ذکر نشده است.
تمایز خدای پدر و خدای پسر, مناظره ای بین فیلیپ و مارکو
«تمایز خدای پدر و خدای پسر, مناظره ای بین فیلیپ و مارکو»
دریغا که کلیسای فریوردکیش، پیوسته با تعالیم، بدعت ها و انبیاء کذبه روبه رو شده و خواهد شد. تنها راهکار ستیز با اینان؛ پیروی از سنت خداوندمان، رسولان و پدران کلیسا ، یعنی ستیز از طریق «شمشیر روح که کلام خداست (افسسیان 6: 17)» و «پاسخ به دلیل ایمانمان، با نرمی و احترام (اولپطرس ۳: ۱۶)» میباشد. از این روی بر آن شدیم تا با دوست گرامیمان؛ جناب مارکو، گفتگو و مباحثه ای در باب تمایز خدای پدر و پسر داشته و امیدواریم که به قول ایشان، این مناظره "باعث بنای بسیاری از مسیحیان شود."
این مناظره به پایان رسید!
واپسین بروز رسانی مناظره: نتیجه گیری - مارکو
توصیه می شود: نتیجه گیری - فیلیپ
نظرات و نقد های خارج از مناظره بر مدعاهای مودالیسم، در حال آپ شدن میباشند.
واپسین بروز رسانی نقد های خارج از مناظره:«آیا عبارت "پدر ازلیت" پسر را در جایگاه منشأ تثلیث قرار خواهد داد؟»
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
عناصر تثلیثی در بیانات تاریخی عیسی: لوقا 22:10
«عناصر تثلیثی در بیانات تاریخی عیسی»
لوقا 22:10
"بیانات معتبر عیسی تاریخی" (Authentic Sayings of Historical Jesus) بخشی از بیانات مسیح درعهد جدید میباشند که از طریق عهدین پژوهان و منتقدان کتاب مقدس، قدیمیترین و معتبرترین لایه های اناجیل و به احتمال تاریخی بسیار بالا، منتسب به شخصیت عیسی تاریخی دانسته شده اند. منابع این بیانات انجیل مرقس، سند Q (سنن مشترک اناجیل متی و لوقا، مستقل از انجیل مرقس) ، انجیل یوحنا و رسالات پولسی بوده که از صافی معیار های تاریخی گذرانده می شوند.
در این پست بر آن شده ایم به بررسی موشکافانه ی تاریخی لوقا 22:10 ، که از جمله ی بیانات معتبر عیسی بوده، بپردازیم و با محک زدن آن بر معیار های معرفی شده توسط پروفسور جان مییر [1] (John Paul Meier) که همانا «شهادت های متعدد قدیمی» (The Criterion of Multiple Early Attestations) «وابستگی» (Coherence) «شرمساری و تناقض» ( Embarrassment and Contradiction) و «آثار آرامی» Traces of Aramaic) باشند؛ اعتبار و انتساب تاریخی آن به عیسی ناصری را ثابت نماییم.
فراز لوقا 22:10 بر اساس ترجمه ی هزاره ی نو، بدین قرار است:
پدرم همهچیز را به من سپرده است. هیچکس نمیداند پسر کیست جز پدر، و هیچکس نمیداند پدر کیست جز پسر، و آنان که پسر بخواهد او را بر ایشان آشکار سازد.
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
اثبات منطقی تثلیث
برهان رابطه ی آگاهی در خدا (Procession of intellect):
1. خدا همه چیزدان و آگاه مطلق است (بر اساس تعریف خدا)
2. خدا خودآگاه (self-aware) است ، یا: خدا خود را میشناسد (بر اساس گزاره ی 1)
3. در خدا، شناسنده ، و شناسایی شده ای وجود دارد (بر اساس رابطه ی شناخت در گزاره ی 2)
4. شناسنده و شناسایی شده، یک وجود اند یا: هم ذات اند. (بر اساس گزاره ی 1 ؛ چرا که خدا خود را شناخته و نه چیز دیگری را)
5. شناسنده و شناسایی شده، در رابطه ی شناخت، متمایز هستند ( چرا که طرفین یک رابطه ، و در یک رابطه میباشند)
* و این همانا بایانگر آموزه ی تثلیث است که خدا را در وجود و ذات یک گرفته و در رابطه، متکثر ، چنانچه بوتئیوس فیلسوف شهیر قرن هفتم مینویسد: "ذات خدا یگانگی او را در بر میگیرد و روابط - وی را در تثلیث تقسیم میکنند. [7]"
...برهان رابطه ی محبت در خدا (Procession of love):
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.1. خدا بهترین است / خدا کاملترین است (بر اساس تعریف خدا)
2. وجود محبت، بهتر از نبود آن است (چرا که محبت نیکوست)
3. در خدا محبت وجود دارد (بر اساس گزاره های 1 و 2)
4. در خدا، مهربان و محبوبی وجود دارند. (بر اساس وجود محبت که بدون وجود مهربان و محبوب محال است)
5. در خدا محبتی از محبوب به مهربان صادر شده (بر اساس معنای "محبت")
6. مهربان ، محبوب و محبت در ذات یک هستند. (چرا که عمل محبت در یک وجود به انجام رسیده)
7. مهربان ، محبوب و محبت در رابطه مجزا هستند (چرا که طرفین و صدور یک رابطه میباشند)
* و این همانا بیانگر تثلیث است که خدا را ، یک وجود و سه تمایز بر اساس روابط دانسته است..
آیا تثلیث به تعدد یا ترکیب خدا خواهد انجامید؟
آیا تثلیث به تعدد وجود یا ترکیب خدا خواهد انجامید؟
«پوچ ساختن ،نقد آيت الله سبحاني بر تثلیث»
آیت الله جعفر سبحانی در مقاله ی «حقيقت تثليث چيست؟ و چرا اين نظريه باطل است؟» به بهترین شیوه از سنت پیامبرشان پیروی کرده و مهر تاییدی زده اند بر عدم گیراییشان از آموزه ی تثلیث. جدای از اینکه مقاله ی ایشان بکل بر مغالطات معمای غلط (False Dilemma) و حمله به مرد پوشالین (Straw Man) بنا گشته است، ایشان درک درستی نیز از تثلیث نداشته تا جایی که واژه ی گنگ و بی معنای «خدایان سه گانه» (!) رادر جهت توصیف این آموزه، بکار میگیرند.
آیت الله سبحانی، از تعلیم تثلیث، دو تفسیر پوشالین مطرح نموده و ....
به ادامه ی مطلب رجوع کنید.
«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ هندوییسم بر مسیحیت است؟»
در
این سری مقالات بر آن شده ایم تا بر مدعای های معترضین، مبنی بر
تاثیرگرفتن آموزه ی تثلیث از دگر مکاتب و ادیان، ردیه ای مستدل بنگاریم.
این ردیه ، در سه بخش "عدم تاثیر نئوافلاطونیسم بر تثلیث" ؛"عدم تاثیر هندوییسم بر تثلیث" و "عدم تاثیر ادیان مصری بر تثلیث" فراهم خواهد شد. در حاضر، هر سه بخش آماده میباشند.
- - - - - - - - - - -
«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ هندوییسم بر مسیحیت است؟»
پرسش:
آیا آموزه ی تثلیث ، برگرفته ایست از تفکر تریمورتی (Trimurti) آیین هندوییسم؟
پاسخ:
خیر. تعلیم تریمورتی، از تعالیم متاخر هندوییسم بوده که به قرن پنجم-هفتم پس از میلاد و حدود سیصد سال پس از تبیین سیستماتیک و فلسفی تثلیث، بر میگردد. در این دوران غرب نه تنها تاثیر، بلکه اندک رابطه ای با سرزمین هند و بالطبع ، ادیان هندی نداشته است. قابل ذکر نیز هست که این آموزه تاثیر و نفوذ بسزایی ، در خود آیین هندوییسم نداشته و مشخصا ارتباط و شباهات نئولوژیک با تثلیث راستین ندارد.
«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ نئوافلاطونیسم و فلسفه ی یونان بر مسیحیت است؟»
در
این سری مقالات بر آن شده ایم تا بر مدعای های معترضین، مبنی بر
تاثیرگرفتن آموزه ی تثلیث از دگر مکاتب و ادیان، ردیه ای مستدل بنگاریم.
این ردیه ، در سه بخش "عدم تاثیر نئوافلاطونیسم بر تثلیث" ؛"عدم تاثیر هندوییسم بر تثلیث" و "عدم تاثیر ادیان مصری بر تثلیث" فراهم خواهد شد. در حاضر، هر سه بخش آماده میباشند.
- - - - - - - - - - -
«آیا "تثلیث" حاصل نفوذ نئوافلاطونیسم و فلسفه ی یونان بر
مسیحیت است؟»
در طول تاریخ، مسیحیت بر خلاف مکاتبی چون اسلام ، ناستیک (Gnostic) و هندوییسم (Hinduism)، فلسفه ی را بر خود محک زده است و نه خود را بر فلسفه. از این روی است که تعالیم بنیادین و فریوردکیش مسیحی ، پیوسته از گزند تفکرات و تئولوژی های ناکتابمقدسی بدور مانده اند.
با این وجود از جمله اعتراضات نابجایی که به آموزه ی تثلیث وارد میشود و پیام فوق را بوضوح نقض میکند، تاثیر فلسفه ی یونان بر متفکران و فلاسفه ی مسیحی میباشد که در نتیجه ، تبیین سیستماتیک (systematic) آموزه ی تثلیث، توسط آن فلاسفه را، صرفا تعلیمی حاصل از تفکرات نئو افلاطونی (Neo-Platonism) محسوب می کند. در این پست برآنیم تا مهر بطالتی بر این مدعا زده و با بررسی «متافیزیک (Metaphysics) نئو افلاطونی» و «تعریف سیستماتیک تثلیث» فرنودی بر نبود پیوند مابین این دو ، مطرح نماییم.
مقدمه ی آکویناس
«مقدمه ی آکویناس»
با مشخص نمودن اینکه چه چیزی به یگانگی خدا تعلق دارد بررسی آنچه که مربوط به تثلیث اشخاص در خداست، باقی می ماند. به دلیل تمایز اشخاص الهی بر اساس رابطه ی منشأ، بر آن شده ایم تا به ترتیب، اول به سوال منشأ یا صدور، دوم به رابطه ی منشأ و سوم به اشخاص رسیدگی کنیم. با درنظر گرفتن صدور، پنج جستار وجود دارند. 1. آیا در خدا صدوری وجود دارد؟ 2. آیا صدوری در خدا میتواند تولد خوانده شود؟ 3. آیا هیچ صدور دیگر بجز تولد میتواند در خدا وجود داشته باشد. 4. آیا صدور دیگر، میتواند تولد خوانده شود 5. آیا بیشتر از دو صدور در خدا وجود دارند؟
«اثبات کتاب مقدسی تثلیث»
«اثبات کتاب مقدسی تثلیث»
جهت اثبات کتاب مقدسی آموزه ی تثلیث ، صرفا کافیست که گزاره های زیرین ثابت شوند:
1. تنها یک خدای حقیقی وجود دارد.
2. پدر خدای حقیقیست.
3. پسر خدای حقیقیست.
4. روح القدس خدای حقیقیست.
5. پدر پسر و روح القدس در رابطه ای ازلی و ابدی میباشند.
پس:
پدر پسر و روح القدس در خداوندی (ذات) یک هستند و در رابطه (و بدین روی تشخص) مجزا. و این همانا تبیین تثلیث است.
(به ادامه ی مطلب رجوع کنید)